فریدون فروغی تاریخ ۹ بهمن ۱۳۲۹ هجری خورشیدی در تهران متولد شد . وی آهنگساز، نوازنده (گیتار، پیانو، درامز)، ترانه سرا و از خوانندگان مشهور موسیقی پاپ ایران بود . پدرش فتح الله فروغی فرزند علی محمد کارمند اداره دخانیات و از شهروندان متمکن شهر نراق بود . آقا فتح الله بهمن 1356 در اثر بیماری ذات الریه در بیمارستان بانک ملی فوت و در گورستان مسگر آباد تهران دفن شد واین مکان در حال حاظر به پارک تبدیل شده است . مادرش خانم فخریه غفاری فرزند حاج محمد علی اهل شهر نراق می باشد.فریدون تنها پسر خانواده بود و سه خواهر به نامهای پروانه، عفت و فروغ فروغی دارد .فریدون در سال ۱۳۳۵ و در شش سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت درسال ۱۳۴۷ مدرک دیپلم علوم طبیعی را نتوانست دریافت کند فلذا تحصیل را برای همیشه ترک کرد .
این خانواده و به ویژه فریدون علاقه وافر به نراق داشتند . هنوز نوشتن یادگاری در منزل قدیمی پدری که در اختیار سازمان میراث فرهنگی جهت بازدید توریست ها می باشد با دستخط فریدون وجود دارد .تابستان ها و ایام تعطیل شهر نراق با باغات زیبا و آب و هوای مناسب و کوه سترک اُل پاتوغی برای سرگرمی های فریدون بود . طبیعت نراق را پاک و صمیمی دانسته و به آن دل می بندد . بعدها قرقرک را همانند نراق می یابد . این آشنایی احساس موسیقیایی او را بالا می برد تا جایی که ترانه ی “قریه ی من ” را با شعری از خودش در مدح آنجا در سال 1358 اجرا می کند :
” رویای من قریه ای است قدیمی
تو مشتی سایه ؛ اما صمیمی
قریه من ؛ به جای فولاد
چشمه رو می پرستید ؛چشمه رو می پرستید
قریه ی من ؛ خوب و صمیمی
دلچسب و زیبا ؛ شعری قدیمی…”
سال 1354 به علت اجرای ترانه “سال قحطی” از طرف رژیم منحوس پهلوی دو سال ممنوع الصدا می شود . در همین ایام جشن شاهنشاهی در شمال برگزار می شود و از خوانندگان خواسته می شود به اجرای برنامه بپردازند . نقل شده است زمانی که نوبت به فریدون می رسد ، او با دوستانش در ساحل برای خودشان ترانه می خواندند . سرانجام به مجلس آورده می شود . رهبر ارکست از او می پرسد : “چه آهنگی میخواهی؟ فریدون اشاره می کند که نیازی نیست و با گیتارش می رود جلو . بر خلاف بقیه ، بی آنکه به محمد رضا شاه مخلوع تعظیم کند ، با اشاره سر شروع می کند به ترانه ی همیشه غایب :
یک نفر میاد که من منتظر دیدنش ام یک نفر میاد که من تشنه ی بوییدنش ام
مث یک معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرهای عاشقانه گفتن بلده
خالی ی سفره مون و پر از شقایق می کنه
واسه موج های سیا، دست ها رو قایق می کنه
مث یک معجزه اسمش تو کتاب ها اومده
تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده
پس از اجرای ترانه “همیشه غایب” اثر شهریار قنبری از برابر شاه بلند می شود و می رود . ساواک او را تحت پیگرد قرار می دهد . پس از مدتی ساواک یه پاکت حاوی شعر و یک پاکت حاوی یک چک به فروغی می دهد که شعر را بخواند و از اتهام برهد . او چک را پاره می کند و شعر را به خانه می برد . مدتی بعد او شعر را می خواند و خوشش می آید ، بر روی آن ترانه می گذارد و ترانه “خاک” اینگونه متولد می شود . پس اعلام فضای باز سیاسی او سومین کاست خود تحت عنوان “سال قحطی” را به بازار عرضه می کند .
زندگی این خواننده در بحبوحه انقلاب و پس از آن دگرگون می شود . سال ۱۳۵۷ با وخیم شدن اوضاع سیاسی ایران، فروغی اعتراض خود را به دستگاه جابر پهلوی با انتشار آلبوم بتشکن اعلام میدارد و در همین سال ترانهای به نام روسپی را اجرا میکند . درسال ۱۳۵۸، بعد از انقلاب، فروغی درایران میماند و کنسرت اجرا میکند که ترانههای این کنسرت را در آلبوم فریدون فروغی در آغازی نو جای میدهد . سال ۱۳۵۹، فروغی ترانهٔ یار دبستانی من را برای فیلم از فریاد تا ترور به کارگردانی منصور تهرانی اجرا میکند که در تیتراژ فیلم استفاده میشود. ولی به دلایلی آقای جمشید جم خواندن این ترانه را به عهده میگیرد .
فریدون از ازدواج هایش فرزند نداشت .سال ۱۳۶۵ به دوبی مسافرت می کند . اسفندماه سال ۱۳۷۷ موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظ دانشگاه کیش میشود. پس از ۴ روز برگزاری کنسرت در کیش، به تهران میآید. فروغی درتابستان 1378 و پائیز 1379 دوباره به کیش باز میگردد و به اجرای برنامه در هتل آنای کیش میپردازد.
وی در روز جمعه، سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهران پارس درگذشت. او را در روستای قرقرک در حومه بوئین زهرا استان قزوین(جاده اشتهارد کرج) به خاک می سپارند . شاید یکی از علت هایش شباهت ساده زیستی و فضای ایده آل قرقرک با زادگاه والدینش شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی باشد .